قرآن درمانی در روایات
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه:قرآن، اهلبیت، روایات، شفا، درمان.
پرسش:در برخی از
روایات سفارش به قرائت بعضی از سورههای
قرآن شده و علاوه بر خواص اخروی و معنوی، خواص مادی و طبّی آنها را نیز بیان کرده است. مانند این روایت که
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سوره حمد را به جابر آموخت و فرمودند: این سوره شفای هر درد و بیماری است جز مرگ. پرسش این است اگر اینگونه روایات صحیح است چرا وقتی انسان دچار بیماری و گرفتاری میشود با قرائت این سوره اثری از رفع بیماری خود نمیبیند؟
پاسخها:۱. قرآن خوانی واقعی و
یاد خدا، در اثر زدودن انواع نگرانیها، اضطرابها، ترسها، ناامیدیها و اندوهها از قلب و روان انسان، بیماریهای ناشی از آن را در روح و روان درمان نموده و
انسان را به آرامش روانی سوق میدهد و به دنبال آن، بیماریهای جسمانی را که منشأ روانی دارند برطرف میسازد.
۲. برخی از اینگونه روایات از لحاظ
علم حدیثشناسی فاقد اعتبار و اعتنا بوده و وضعیت روایی آنها به قدری مخدوش مینماید که جز ساختگی بودن آنها حاصل نمیگردد.
۳. عوامل پیشگیری از بیماری، رعایت برنامههای بهداشتی، و عوامل درمان بیماریهای جسمانی، استفاده از داروهای ویژه آنهاست، هرچند که نقش
دعا و
ذکر به همراه مصرف دارو انکارناپذیر میباشد. اما استفاده از سورهها و آیات قرآنی صرفاً به جای عمل جراحی و داروی تببر، رفع سردرد، خوابآور، رفع دیابت و ... جز به وهن
اسلام نخواهد انجامید.
[ویرایش]
ما، منکر خواص آیات قرآنی نیستیم و تا حدی که میتوان از قرآن تأیید گرفت، بیتردید میپذیریم، اما استفاده از قرآن بهعنوان شربت مُسَکّن، قرص سرماخوردگی، کپسول آنتیبیوتیک، داروی ضد درد و تب و حساسیت، رفع بیخوابی، بند آمدن خون دماغ، نفوذ در دربار پادشاهان، فروش کالاهای پسمانده، شوهر دادن دختران، جلوگیری از ورود حشرات به انبار غله، مصونیت از تمام دردها، شناخت
دزد و غیره را که در روایات آمده است، تأمل برانگیز است. در اینجا برخی از روایات را مورد بحث و بررسی قرار میدهیم.
«عن اسماعیل بن أبان یرفعه الی النبی قال: قال رسول الله لجابر بن عبدالله: یا جابر! ألا أعلّمک أفضل سوره أنزلها الله فی کتابه؟ قال: فقال جابر: بلی بأبی أنت و امی یا رسول الله علّمینها، قال: فعلَّمه الحمدالله امّ الکتاب؛ قال: ثم قال له: یا جابر ألا أخبرک عنها؟ قال: بلی بأبی أنت و أمی فاخبرنی، قال: هی شفاء من کلّ داء الاّ السّام یعنی الموت.»
«
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به
جابر فرمود: آیا بهترین سورهای را که
خدا در کتابش فرستاده به تو بیاموزم؟ جابر گفت: بلی ـپدر و مادرم فدای تو باد یا رسول اللهـ به من بیاموز. پس رسول اکرم سوره حمد را که
ام الکتاب است به او آموخت.
سپس فرمود: ای جابر! دوست داری از ویژگی آن برای تو بگویم؟ گفت: بلی پدر و مادرم فدای تو باد. حضرت فرمود: این سوره
شفای هر درد و
بیماری است جز مرگ.»
بررسی روایت:
این روایت از چند لحاظ مورد اشکال است:
۱. راوی آن
اسماعیل بن ابان، شخصی مجهول و ضعیف میباشد.
۲.
روایت مرفوع است که سلسله اسناد آن مشخص نیست.
۳.
خبر واحد است.
۴. متن آن مخدوش بهنظر میرسد، زیرا سوره حمد از نخستین سورههای قرآن است که در
مکه نازل شده و
مسلمانان در نمازهای روزانه خود آن را قرائت میکردند. یاد دادن آن به جابر که در هجرت پیامبر به
مدینه از کودکان
انصار بود، چه مفهومی میتواند داشته باشد؟!
با توجه به موارد یاد شده، روایت مذکور از نظر اهل حدیث روایت ضعیفی بوده و قابل اعتنا و استناد نمیباشد.
آیاتی از
سوره بقره، برای بیمه شدن در برابر بدیها و
شیطان!
«عن عمرو بن جمیع رفعه إلی علی (
شیخ صدوق این روایت را از علی بن الحسین نقل میکند.
) قال: قال رسول الله: من قرأ اربعین آیات من اول البقره و آیة الکرسی و آیتین بعدها، و ثلاث آیات من آخرها لم یر فی نفسه و أهله و ماله شیئا یکرهه، و لا یقربه الشّیطان و لم ینس القرآن.»
«از پیامبر خدا روایت شده که فرمود: هر کس چهل
آیه از اول سوره بقره، آیة الکرسی، دو آیه بعد از آن و سه آیه از آخر آن سوره را بخواند، هرگز در خودش و خانوادهاش و مالش بدی و ناراحتی نبیند و شیطان به او نزدیک نمیشود و هرگز
قرآن را فراموش نمیکند.»
بررسی روایت:
۱. راوی حدیث عمرو بن جمیع است که اهل حدیث او را در ردیف راویان مجهول و روایت او را ضعیف میشناسند.
۲. روایت به صورت مرفوع نقل شده و سلسله سند آن مشخص نیست.
۳. خبر واحد است.
۴. متن روایت که به سخن رمّالان شبیهتر است، ساختگی بودن آن را برملا مینماید.
۵. با متن قرآن سازگاری نداشته و قرآن خود در همین سوره بقره چنین چیزی را رد مینماید، آنجا که میفرماید: «و لَنبُلوَنَّکم بِشَیءٍ مِنَ الخَوفِ و الجُوعِ و نَقصٍ منَ الاَموالِ و الأنفُسِ و الثَّمراتِ وَ بَشِّرِ الصّابرین؛
قطعاً همه شما را با چیزی از
ترس، گرسنگی، کاهش در مالها و جانها و میوهها
آزمایش میکنیم؛ و بشارت ده به استقامتکنندگان.»
از اینرو، در حالی که تنها یکی از موارد بالا برای ضعیف و غیرقابل اعتنا بودن روایت کفایت میکند، دیگر موارد یاد شده هم هنگامی که او را کمک مینمایند، ساختگی بودن آن را بیشتر نمایان میکند.
سوره آل عمران، داروی ضد
سقط جنین و ضد ریزش میوههای درخت!
«روی عن النبی انّه قال: مَن قَرَأ هذه السوره اعطاه الله بکلّ حرف اماناً من حرّ جهنّم، و إن کتبت بزعفران و علّقت علی امرأه لم تحمل، حملت بإذن الله تعالی، و ان علّقت علی نخل او شجره یرمی ثمره او ورقه أمسک الله تعالی.»
«از پیامبر روایت شده است که هر کس سوره آل عمران را تلاوت کند،
خداوند به هر آیهای از آن، امانی از
آتش جهنم به او عطا مینماید؛ و اگر به زعفران نوشته و به زنی که حمل خود را نگه نمیدارد آویزان نمایند، حملش را به اذن خداوند نگه میدارد؛ و اگر به درختی که میوه یا برگ خود را نگه نمیدارد آویزان کنند، به اذن خداوند نگه میدارد.»
بررسی روایت:
۱. این حدیث به صورت
مرسل وارد شده و هیچیک از راویان آن مشخص نمیباشند.
۲. خبر واحد است.
۳. زعفران در
عربستان زمان پیامبر خدا کالای نایابی بود که دسترسی به آن بسیار مشکل بوده است، تا چه رسد به اینکه سوره آل عمران بدان نوشته شود.
۴. نوشتن آن در اوراق عصر رسالت که حجم زیاد و سنگینی را میطلبید، و آویختن آن از زن حامل در آن هوای گرم و خشک عربستان، چگونه ممکن بوده است؟ علاوه بر آنها از چه موقع و چند روز و چند ماه میبایست آویخته میشد تا مؤثر واقع میگردید. همانطور برای درخت؟!
حال بر فرض وارد نبودن دلایل اخیر، تنها دلیل اول و دوم برای ضعیف بودن و قابل اعتنا نبودن روایت بسنده مینماید.
سوره حمد و
اخلاص، داروی تمام بیماریها!
«عن محمد بن جعفر النرسی عن محمد بن یحیی الارمنی عن محمد بن سنان عن سلمه بن محرز عن الباقر قال: کلُّ من لم تُبرئْهُ سوره الحمد و قل هو الله أحد لم یُبرئه شیءٌ و کلّ علّه تبرأ بهاتین السّورتین.»
«حضرت
امام باقر (علیهالسلام) فرمودند: هر کسی را که سوره حمد و سوره اخلاص
شفا ندهد، چیز دیگری او را شفا نخواهد داد؛ و هر دردی با این دو سوره درمان مییابد.»
این روایت هم همانند روایت قبلی به دلیلِ داشتن راویان مجهول در سلسله گویندگان آن و به دلیل خبر واحد، ضعیف بوده و قابل اعتنا نمیباشد.
[ویرایش]
این
روایات که بهعنوان «مشت نمونه خروار» آورده شد، نشان میدهد که در میان روایات مربوط به خواص درمانی ـ جسمانی قرآن با روایات معتبری مواجه نیستیم. حتی در فضیلت و خواص بسیار مبالغهآمیز معنوی سورههای قرآنی هم وضعیتی بهتر از آن را مشاهده نمیکنیم، هر چند روایات صحیح و معقولی در بین آنها یافت میشود.
روایات در باب فضیلت سورههای قرآن را غالباً به «
ابی بن کعب» نسبت دادهاند. این روایات به دلایل زیر ضعیف و مجعولاند.
۱. ابی بن کعب هر چند از اصحاب پیامبر و از کاتبان وحی است، ولی تصریحی در توثیق او وارد نشده است.
۲. این روایات غالباً به صورت مرسل غریب المتن (حدیث غریب المتن، حدیثی است که از طبقه نخستین فقط یک تن آن را نقل کرده است.) و موقوف (موقوف حدیثی که به
صحابه برسد، خواه سلسله سند آن متصل باشد یا در بین قطع شده باشد.) وارد شدهاند.
۳. مضمون آنها غالباً با قرآن و
عقل در تعارض میباشند.
۴. خبر واحد هستند.
۵. در تاریخ به ساختگی بودن آنها اعتراف شده است.
ابن جوزی چنین گزارش میکند:
«روی عن المؤمل بن اسماعیل حدثنی شیخ بفضائل سوره القرآن الذی یروی عن ابی بن کعب فقلت للشیخ: من حدّثک؟ فقال: حدّثنی رجل بالمدائن و هو حیّ، فصرت الیه. فقال حدّثنی شیخ بالواسط و هو حیّ. فصرت الیه. فقال حدثنی شیخ بالبصره، فصرت الیه. فقال حدّثنی شیخ بعبادان فصرت الیه. فأخذ بیدی فأدخلنی بیتاً فإذا فیه قوم من المتصوّفه و معهم شیخ فقال: هذا الشیخ حدّثنی، فقلت: یا شیخ! من حدّثک؟ فقال: لم یحدّثنی احد... و لکنّا رأینا الناس قد رغبوا عن القرآن فوضعنا لهم هذا الحدیث لیصرفوا قلوبهم الی القرآن... !!!»
«از مؤمل بن اسماعیل روایت شده است که گفت: شیخی مرا روایت کرد به فضایل سورههای قرآن که از ابی بن کعب رسیده.
گفتم: چه کسی تو را حدیث نمود؟ پاسخ داد: مردی در مدائن که در قید حیات است. آنجا رفتم و پرسیدم: چه کسی تو را حدیث نمود؟ گفت: شیخی در واسط که زنده است. به واسط رفتم، گفت: شیخی در بصره. به بصره نزد او رفتم، گفت: شیخی در عبادان. نزد او رفتم، دست مرا گرفت و وارد منزلی کرد که در آنجا گروهی از صوفیان به همراه شیخی بودند.
گفت: این شیخ مرا حدیث نموده است. به آن شیخ گفتم: چه کسی تو را حدیث نمود؟ گفت: هیچکس، ما دیدیم مردم از
قرآن روی گردانند، اینها را وضع نمودیم تا قلبهایشان جذب قرآن شود».
در نقل دیگری به میسرة بن عبد ربه گفتند: این احادیث را از کجا آوردهای؟ گفت: «وضعته اُرغّب الناس فیه»
آنها را برای تشویق مردم به قرآن ساختهام.»
نوح بن ابی مریم یزید ابوعصمه (متوفای ۱۷۳ هجری) که شیخ کذّابی بوده و همانند معلی بن هلال در فضایل سورههای قرآن ۱۴۰ حدیث وضع کرده است،
چنین میگوید: «ان رأیت الناس قد اعرضوا عن القرآن و اشتغلوا بفقه ابی حنیفه و مغازی محمد بن اسحاق فوضعت هذا الحدیث حسبه.»
«من دیدم مردم از قرآن اعراض کرده و سرگرم به فقه
ابوحنیفه و مغازی محمد بن اسحاق شدهاند، از اینرو این روایات را بهعنوان عمل خداپسندانه ساختهام!».
[ویرایش]
شهید مطهری در باب اینکه «هدف وسیله را توجیه نمیکند»، این گونه بیان میکند: «... آیا برای هدف مقدس از هر وسیله ولو وسایل نامقدس و
پلید میتوان استفاده کرد یا نه؟ برای
هدف مقدس از وسیله مقدس باید استفاده کرد، نه از وسیله نامقدس و پلید. مثلاً برای اینکه مردم را هدایت و راهنمایی کند، میآید حدیثی از پیغمبر یا امام جعل میکند، در حالی که غرض شخصی ندارد، بلکه غرضش هدایت مردم است، ولی فکر میکند که اگر چنین حدیثی را از پیغمبر یا امام برای مردم نقل کند، مردم بهتر میپذیرند.
مثلاً (با خود میگوید) مردمی که این قدر
غیبت میکنند و حرف لغو میزنند، خوب است برای اینکه غیبت نکنند و حرف لغو نگویند، من بیایم حدیثی جعل کنم در فضیلت فلان
دعا، که مردم این حدیث را بخوانند و به جای حرف لغو و بیهوده، بروند دعا بخوانند، یا در
ثواب قرآن بگویم اگر فلان سوره قرآن را چهل بار پشت سر یکدیگر بخوانید فلان اثر را دارد... در تاریخ خیلیها بودهاند که چنین کاری کردهاند ... و من مکرر در کتابها خواندهام. این حدیث را از اُبیّ بن کعب (این حدیث فضایل را در تفاسیر آوردهاند. اما ایراد، صحیح نیست، چون پیغمبر فرمود: هر کس چیزی از ثواب شنید و بدان عمل کرد، بدان ثواب میرسد، هر چند چنان نباشد که او شنیده است و حدیث «ابی» چنان نیست که یقین به دروغ بودن آن داشته باشیم.
جالب است که مرحوم شعرانی در کتاب دیگرش بر این باور است که یک پنجم احادیث
کتب شیعه، جعلی و وضعی است.
با این حال هنگامی که روایتی از لحاظ
علم حدیثشناسی و
ظواهر آیات مجعول نشان میدهد، چه امید ثوابی بر آن مترتب میباشد؟) نقل میکنند در فضایل مخصوص قرائت سورههای قرآن.
مثلاً برای خواندن
سوره «سبح اسم» فضیلت خاصی ذکر میکنند؛ سوره «هل اتیک حدیث الغاشیه» فضیلت و ثواب دیگری؛ سوره «لم یکن الذین کفروا» ثواب دیگری؛ سوره «بقره» ثواب دیگری، سوره «آل عمران» ثواب دیگری؛ برای هر کدام یک چیزی گفتهاند، همه هم از پیغمبر روایت شده.
شخصی رفت از آن کسی که این حدیث را روایت میکرد پرسید: آخر چطور است که فقط تو این حدیث را روایت میکنی و یک نفر دیگر غیر از تو روایت نکرده؟ گفت: راستش را بخواهید من این حدیث را برای
رضای خدا جعل کردم؛ دیدم مردم در مجالس که مینشینند، شروع میکنند به
افسانهها و تاریخ
جاهلیت را نقل کردن و اشعار جاهلیت را خواندن. دیدم وقت مردم دارد بیهوده تلف میشود. برای اینکه به جای این کار بیهوده، مردم را وادار به
تلاوت قرآن کنم، آمدم این حدیث را از زبان پیغمبر گفتم، اینکه عیبی ندارد!».
[ویرایش]
آری! حدیث، دوران درازی را سپری کرده که در آن، حدیثسازی، هم از سوی دشمنان و هم از سوی دوستان ناآگاه شدت گرفته است، چنانکه هزاران هزار حدیث جعل نموده و در کتابهای حدیثی وارد کردهاند.
آری! حدیث، دورانی را سپری کرده که در آن، مجتهدان عابد، زاهدان شب زندهدار و گریهکنندگان در هنگام تلاوت قرآن، دروغگوترین افراد در حدیثسازی شدند و «قربة الی الله» از زبان پیامبر و
ائمه حدیث جعل کردند؛ و چه بسا که بر آنها سند ساختند و آنها را به ثقات از راویان منتسب کردند.
آری! حدیث دورانی را سپری کرده که در آن، یحیی بن سعید قطّان میگوید: «ما رأیت الصالحین فی شیء اکذب منهم فی الحدیث»
صالحان را در چیزی دروغگوتر از حدیثگویی ندیدم.
و
قرطبی میگوید: «به احادیث و اخبار نادرستی که حدیث سازان در فضیلت سورههای قرآن و اعمال دیگر ساختهاند، نباید التفات کرد!».
[ویرایش]
حدیثسازی در قرآن درمانی، وضعیتی اسفبارتر از حدیثسازی در فضایل سورههای قرآنی دارد، زیرا در فضایل سورههای قرآنی، احادیث معتبری که با قرآن و
عقل در تعارض نیستند میتوان یافت، در حالی که در روایات قرآن درمانی، نهتنها به
روایت صحیح و معتبری که موافق قرآن و عقل باشد نمیتوان رسید، بلکه زمان و محل پیدایش این احادیث هم بسیار تأملبرانگیز است!
احادیث قرآن درمانی (به جز بسیار اندکی از آنها) سابقهای بیش از هشت قرن را نشان نمیدهند. بعضی از تولیدات قرن هشتم هجریاند که غالباً در حلقههای صوفیانه ـ حکیمانه شبه جزیره هندوستان تولید شدهاند.
ابوعبدالله یافعی (۷۶۸-۶۶۸ق) آنها را از حکمای هندی اخذ نموده و در کتاب «خواص القرآن» (این کتاب را «شیخ احمد سکاکی طبسی» با نام «الدر النظیم فی خواص القرآن العظیم» در سال ۹۲۶ ق به فارسی ترجمه کرده است.
بنا به نوشته
آقا بزرگ تهرانی کتاب دیگری نیز در حدود ۹۹۰ ق به همان نام توسط نویسنده ناشناسی به زبان فارسی نوشته شده و در مقدمه، آن را به یافعی تمیمی نسبت داده است که در تطبیق آن با متن عربی، معلوم میشود که انتساب آن به یافعی واقعیت ندارد. زیرا یافعی از مردم
یمن بوده و تمام عمر خود را در
حجاز و
شام و
قاهره گذرانده است و آشنایی او با زبان فارسی بسیار بعید است.
ضمناً سبک نگارش آن از لحاظ ادبی به سبک صفوی نزدیکتر میباشد و با سبک قرن هشتم همخوانی ندارد.
) خود جمعآوری کرده است.
دیگران، بیشتر از آن کتاب و ترجمه آن استفاده نموده، سپس سخنان و تجربیات برخی از عالمان و عارفان را هم بر آن افزودهاند، چنانکه گویی
حدیث مینویسند و حدیث میگویند!
بزرگان اهل حدیث، همچون
فیض کاشانی (م۱۰۹۰ق)،
شیخ حرّ عاملی (م۱۱۰۴ق) و
علامه مجلسی (م. ۱۱۱۱ق) آن روایات را در کتابهای روایی خود وارد نکردهاند.
این کار شاید به دلایل زیر بوده است:
۱. دانشمندان یاد شده به کتاب «خواص القرآن» دسترسی نداشتهاند.
۲. به دلیل مستند نبودن آن، اعتمادی بر آن نکردهاند.
۳. به ساختگی بودن آن اطمینان یافتهاند.
۴. منابع روایی آنان کتب شیعی بوده، در حالی که این کتاب نوشته
تمیمی شافعی میباشد.
اما در قرون بعد،
محدث بحرانی در «
البرهان» و
محدث نوری در «
مستدرک الوسائل» بدون توجه به وضعیت حدیثی آنها، برخی از روایات آن کتاب را نقل کردهاند و در دو دهه اخیر نیز شدیداً با افزایش چنین کتابهایی در پیشخوان کتابفروشیها مواجه هستیم.
منبع عمده کتابهای نوشته شده از همان کتاب «خواص القرآن» یا «تحفة الغرائب» (تفسیر تحفة الغرائب نوشته
محمد بن ابی سعید هروی (م ۱۲۰۰ ق) است که در یک جلد به زبان فارسی نوشته شده است. این تفسیر گزیدهای از تفسیر جواهر القرآن
احمد بن محمد تمیمی است که با افزودههایی در ۱۲ باب تدوین یافته است. عناوین ابواب دوازده گانه آن چنین است:
۱. آیات و خواص سورههایی در کشف قلوب و صفای باطن.
۲. آیات و خواص سورههایی در طلب جاه و منصب عالی.
۳. آیات و خواص سورههایی در گشایش کارها و فتح رزق و فتوحات.
۴. آیات و خواص سورههایی در دفع امراض و بیماریها.
۵. آیات و خواص سورههایی در دفع
سحر و
جن و مانند اینها.
۶. آیات و خواص سورههایی در دفع دشمنان و حسودان.
۷. آیات و خواص سورههایی در ادای
قرض و حفظ بدن.
۸. آیات و خواص سورههایی در دفع
حرام خوردن و
ناسزا گفتن.
۹. آیات و خواص سورههایی در اظهار دفاین و معادن
۱۰. آیات و خواص سورههایی در تسخیر ارواح و جن
۱۱. آیات و خواص سورههایی در
محبت و الفت میان طالب و مطلوب.
۱۲. آیات و خواص سورههایی در اوراد متفرقه به هر نیّت!
) و «خواص الآیات» (این کتاب، نوشته
محمدتقی بن محمدباقر اصفهانی (م ۱۳۳۱ یا ۱۳۳۳ ق) است که در سال ۱۲۹۹ق، بدون آوردن هیچگونه سندی، نوشته شده و در صفحه ۲ یادآوری نموده است که این کتاب مطابق اهل ذکر و عرفان نقل شده است.) اقتباس کردهاند و چهبسا مطالب زیادی که جنبه حدیثی هم ندارد بر آنها افزودهاند.
[ویرایش]
قرآن نسخه شفا بخشی است که دلهای ایمانی را با جاذبههای الهی و معنوی به زندگی نیکو و حیات طیّبه نوید میدهد. در قاموس قرآن، سلامت انسانی در سلامت روحی ـ معنوی او خلاصه شده است. بیماری تن به عوامل طبیعی و مادی بستگی دارد که گریزی از آن نیست و گریبان هر کسی را میگیرد و چه بسا که مایه آزمایش و
امتحان الهی میباشد.
بیماریها دو گونهاند: بیماریهای روانی و بیماریهای جسمانی؛ و این بیماریها گاه متأثر از یکدیگرند و چهبسا بیماریهایی که علل روانی دارند و با درمان آن بیماری روانی، بیماری جسمانی پدید آمده از آن هم بهبود مییابد.
قرآن به فرموده خود، شفا دهنده دلهاست. بدیهی است دلهایی که با خواندن و عمل کردن به قرآن به تزریق ایمانی میرسند، از بیماریهای روحی زیادی در امان میمانند و به آرامشی میرسند که بازدارنده بسیاری از بیماریهای روانی و جسمانی است. اما اینگونه هم نیست که افراد
مؤمن از امراض طبیعی و از ویروسهای پراکنده در محیط در امان باشند، بلکه به دلایل گوناگونی بیمار میشوند و نیازمند طبیب و دارو میگردند.
خداوند متعال برای هر چیزی سببی آفریده و اقتضای مشیّتش بر آن است که جریان امور از طریق همان اسباب تعیین شده انجام پذیرد و هر دری با کلید مخصوص خود گشوده شود، مگر اینکه اعجازی در کار بوده باشد که مراحل و موقعیتهای خاص خود را میطلبد.
امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: «أبی الله أن یُجری الاشیاء الا بالاسباب فجعل لکلّ شیءٍ سبباً و جعل لکلّ سبب شرحاً و جعل لکلّ شرح مفتاحاً و...»
«
خداوند پرهیز دارد از اینکه کارها را از مجرای غیرطبیعی خود اجرا نماید. از اینرو برای هر چیزی سببی، و برای هر سببی گشایشی، و برای هر گشایشی کلیدی قرار داده است.»
[ویرایش]
[ویرایش]
دانشنامه موضوعی قرآن، برگرفته از مقاله «قرآن درمانی در بوته نقد»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۱/۹.