بیماری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه:اسلام، بیمار، احکام شرعی.

پرسش:آیا در مورد بیمار در اسلام آداب و احکامی خاصی بیان شده است؟ همچنین بیماری که مانند قبل توانایی انجام تکالیف شرعی را ندارد تکلیف وی در برابر تکالیفش چگونه است؟

پاسخ‌ها:۱. اسلام توجه به بیمار و بیماری دارد، و سفارشاتی هم به بیمار و وظایفی نیز برعهده مومنین در قبال بیماران دارد. بیمار به لحاظ موقعیت خاص خود دارای احکام خاصی نیز است، از جمله این احکام این است که بر بیمار واجب است در صورت بیم بر جان خود به‌سبب ترک درمان، خود را درمان کند.
۲. بیماری به لحاظ ایجاد ضعف و ناتوانی جسمانی و در مواردی عقلانی در بیمار، در تغییر احکام به لحاظ تغییر موضوع آن تغییر می‌کند، در برخی موارد تکلیف از بیمار رفع، و در برخی موارد تکلیف تبدیل به عملی دیگر که آسان‌تر است می‌شود.


آداب بیماری

[ویرایش]

مستحب است بیمار همچون دوران سلامت، حمد و شکرالهی‌ را به‌جا آورده، بر بیماری شکیبایی ورزد و از وضع خویش نزد غیرمؤمن شکایت نبرد و نیز بیماری خود را تا سه روز کتمان کند، سپس مؤمنان را مطّلع ساخته و به آنان اجازه دهد که از او عیادت نمایند و در مراجعه به پزشک شتاب نکند.

عیادت بیمار

[ویرایش]

عیادت بیمار مؤمن مستحب مؤکّد و دارای پاداش و ثوابی عظیم است. بهتر است عیادت در صبح یا شام انجام گیرد. از آداب عیادت آن است که زمان آن کوتاه باشد، مگر آنکه خود بیمار خواستار مکث بیشتر باشد.
مستحب است عیادت‌کننده، دست بر روی ذراع بیمار نهد و برای شفای وی دعا کند و سوره حمد را بخواند و هدیه‌ای از میوه و مانند آن برای او ببرد و از کارها و سخنانی که باعث ناراحتی و یأس بیمار می‌شود بپرهیزد و از او التماس دعا کند.

برخی از احکام بیمار

[ویرایش]

بیمار به لحاظ موقعیت خاص خود دارای احکام خاصی نیز می‌باشد که ذیلا اشاره می‌شود:
بر بیمار واجب است در صورت بیم بر جان خود به‌سبب ترک درمان، خود را درمان کند؛ در این صورت بر پزشک نیز درمان او واجب خواهد بود.

هزینه‌های پرداختی بابت بیماری خود و اعضای خانواده، جزء مئونه به‌شمار می‌رود که خمس بدان تعلّق نمی‌گیرد. کسی که به سبب بیماری نتوانسته ماه رمضان روزه بگیرد، در صورتی که بیماری‌اش تا رمضان آینده ادامه یابد بنابر مشهور، قضای آن ساقط می‌شود؛ لیکن باید به‌جای هر روز یک مدّ طعام به‌عنوان فدیه بپردازد.
کسی که پس از احرام بر اثر بیماری از اتمام مناسک حج یا عمره بازمانده است می‌تواند با انجام دادن اعمال ویژه‌ای از احرام خارج شود. به‌چنین فردی «محصور» یا «محصر» گفته می‌شود.
اگر بیمار با زنی ازدواج کند و قبل از دخول، با آن بیماری بمیرد، عقد باطل می‌شود. در نتیجه زن از مرد ارث نمی‌برد و مهر و نیز عدّه برای زن ثابت نمی‌گردد.
زنی که در بیماری منجرّ به مرگ شوهرش طلاق داده شده است از او ارث می‌برد هرچند مرگ شوهرش پس از اتمام عدّۀ او اتفاق بیافتد؛ مشروط بر اینکه فاصلۀ بین طلاق و فوت بیش از یک سال نباشد و اگر مرد از آن بیماری بهبود یابد، سپس بمیرد، زن تنها در زمان عدّۀ طلاق رجعی ارث می‌برد؛ بنابر فرض اخیر اگر مرگ بعد از تمام شدن عدّه یا دوران عدّۀ طلاق بائن رخ دهد زن ارث نمی‌برد.

بنابر قولی، از جمله شرایط فردی که عهده‌دار حضانت کودک می‌گردد آن است که مبتلا به بیماری مسری همچون جذام، پیسی و نیز بیماری‌ای که فرد را زمین‌گیر می‌کند، نباشد. طلاق دادن مکروه است. این کراهت برای بیمار شدیدتر است. ظاهر کلمات برخی قدما عدم جواز آن در حال بیماری است لیکن اگر طلاق دهد، طلاق صحیح می‌باشد.

در اینکه جنایت منجرّ به بیماری و سپس مرگ مجنیّ‌علیه بر اثر آن، قتل عمد به شمار می‌رود تا بر جانی قصاص ثابت گردد یا تفصیل بین قصد قتل و عدم آن است (که در صورت اوّل، قتل عمد و در صورت دوم قتل غیرعمد است و دیه ثابت می‌گردد) اختلاف است.
رطوبتی که از بیمار خارج شده است و منیّ بودن آن معلوم نیست، در صورتی که با شهوت یا با شهوت همراه با سستی بدن (بنابر اختلاف اقوال) خارج شده باشد حکم به منیّ بودن آن می‌شود.
[۱۷] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی (و حواشی)، ج۱، ص۲۷۷-۲۷۸


آثار بیماری

[ویرایش]

بیماری به لحاظ ایجاد ضعف و ناتوانی جسمانی و (در مواردی) عقلانی در بیمار، در تغییر احکام به لحاظ تغییر موضوع آن، آثاری در پی دارد که بدان اشاره می‌شود.

← رفع تکلیف


تکالیف زیر از بیمار ساقط است:
نماز جمعه؛ جهاد، در صورت عجز از جنگیدن؛ روزۀ ماه رمضان از بیماری که روزه برای او ضرر دارد و حج؛ چه آنکه وجوب آن مشروط به استطاعت بدنی است و با فقدان سلامت جسمانی جهت رفتن به مکّه و انجام دادن مناسک، شخص، مستطیع شمرده نمی‌شود و حج از او ساقط می‌گردد. البتّه در اینکه بر چنین شخصی نایب گرفتن واجب است یا نه، اختلاف است؛ لیکن اگر حج بر او مستقر شده باشد در صورت یأس از بهبود، گرفتن نایب به اتفاق آرا واجب خواهد بود.
ورود به مکّه باید با احرام باشد. چند گروه، از جمله بیماران از این امر مستثنا هستند.

← تبدیل تکلیف


بیماری در مواردی سبب انتقال تکلیف به بدل آن می‌شود، مانند موردی که استعمال آب برای شخصی به جهت بیماری ضرر داشته باشد. در این صورت وظیفۀ مکلّف برای نماز، تیمّم بدل از وضو یا غسل خواهد بود.
همچنین کسی که بر اثر بیماری، ناتوان از ایستادن است، نشسته و در صورت ناتوانی از آن، خوابیده نماز می‌خواند.

← حجر


بیماری از اسباب حجر شمرده شده است.
بنابر قول جمعی از فقها، انسان در بیماری منجرّ به مرگ، نمی‌تواند در افزون بر یک سوم از اموال خود تصرّف کند، بدین‌صورت که پیش از مرگ خود، آن را رایگان و بلاعوض به دیگری بدهد، مانند آنکه ببخشد یا ضمانت بلاعوض نماید.

در اینکه چه نوع بیماری‌ای موجب حجر می‌شود و ملاک آن چیست، اختلاف است. برخی گفته‌اند: ملاک، آن نوع بیماری‌ای است که از نظر عرف بیماری مرگ بر آن صادق باشد. برخی دیگر گفته‌اند: مراد هر نوع بیماری است که منجرّ به مرگ گردد و گروه سوم، ملاک را بیماری خطرناکی دانسته‌اند که غالبا سبب مرگ می‌گردد. بیماری‌های دراز مدت که چندین سال طول می‌کشد و نیز بیماری‌هایی که در نظر عرف به منزلۀ عدم بیماری است، ملاک نخواهد بود.

← تأخیر حد


اجرای حدّ تازیانه بر بیمار تا زمان بهبود وی به تأخیر می‌افتد و چنانچه مصلحت در تعجیل اجرای حد باشد با دسته‌ای از گیاه (که مشتمل بر عدد تازیانه باشد) حد جاری می‌گردد.

حیوان مریض

[ویرایش]

حیوان مریض به لحاظ شرائط خاص خودش در برخی ابواب فقه دارای احکام خاصی نیز می‌باشد که به آنها اشاره می‌شود:
در زکات انعام ثلاثه (گاو، گوسفند و شتر) در صورتی که همۀ عدد نصاب سالم باشند، پرداخت حیوان مریض از زکات کفایت نمی‌کند.
از شرایط قربانی در حج آن است که به بیماری‌ای (مانند گری) که در لاغری و فاسد شدن گوشت تأثیر دارد مبتلا نباشد.

پانویس

[ویرایش]
 
۱. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴، ص۲-۴.    
۲. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۱، ص۳۷۲.    
۳. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴، ص۴-۵.    
۴. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۱، ص۳۷۳.    
۵. انصاری، شیخ مرتضی، کتاب المکاسب، ج۲، ص۱۴۰.    
۶. روحانی، سیدمحمدصادق، منهاج الفقاهة، ج۲، ص۲۶۳.    
۷. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۷، ص۲۴-۲۵.    
۸. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۹، ص۱۹۶.    
۹. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۹، ص۲۲۰-۲۲۱.    
۱۰. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۲، ص۱۴۷-۱۵۲.    
۱۱. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۸۷-۲۸۹.    
۱۲. شیخ مفید، محمد بن محمد، المقنعة، ص۶۷۲.    
۱۳. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۲، ص۱۴۷.    
۱۴. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۲، ص۱۴۷-۱۴۸.    
۱۵. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام،ج۴۲، ص۲۳-۲۴.    
۱۶. فاضل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام، ج۱۱، ص۱۷.    
۱۷. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی (و حواشی)، ج۱، ص۲۷۷-۲۷۸
۱۸. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۱، ص۲۶۱.    
۱۹. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۹.    
۲۰. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۶، ص۳۴۵.    
۲۱. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۷، ص۲۸۱-۲۸۲.    
۲۲. طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ج۶، ص۳۴۹.    
۲۳. طوسی، محمد بن حسن، الإقتصاد، ص۲۵۱.    
۲۴. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۲، ص۶۰.    
۲۵. شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، الروضة البهیة، ج۱، ص۴۵۶.    
۲۶. انصاری، شیخ مرتضی، کتاب الطهارة (ق)، ج۲، ص۲۸۶.    
۲۷. شیخ مفید، محمد بن محمد، المقنعة، ص۲۱۵.    
۲۸. محقق کرکی، علی بن حسین، رسائل، ج۳، ص۲۷۴.    
۲۹. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۱، ص۲۳۴.    
۳۰. انصاری، شیخ مرتضی، کتاب الصلاة، ج۱، ص۳۴۷.    
۳۱. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۶، ص۴.    
۳۲. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۶، ص۶۳-۶۴.    
۳۳. سیستانی، سیدعلی، منهاج الصالحین، ج۲، ص۳۰۷.    
۳۴. شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۴، ص۲۱۰.    
۳۵. علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء (ق) ج۲، ص۹۷.    
۳۶. محقق ثانی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۵، ص۳۱۶-۳۱۷.    
۳۷. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۶، ص۷۴.    
۳۸. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۸، ص۴۶۱-۴۶۵.    
۳۹. بجنوردی، سیدحسن، القواعد الفقهیة، ج۶، ص۳۷۷.    
۴۰. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۳۳۹-۳۴۰.    
۴۱. حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروة، ج۹، ص۸۸.    
۴۲. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۳۹-۱۴۰.    


منبع

[ویرایش]

فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۲، ص۲۰۷-۲۱۱.    


رده‌های این صفحه : بیماری | شبهات کرونایی




جعبه ابزار