بیماریهای فراگیر در تاریخ
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: بیماری،
کرونا،
سل،
وبا،
طاعون.
پرسش: اکنون که بیماری کرونا زندگی مردم را تحت تاثیر قرار دارده است میخواهم بدانم در کدام دوره تاریخی بیماریهای فراگیر بیشتر بوده است؟
پاسخ اجمالی: در پاسخ به این سؤال اجمالاً باید گفت، دوره تاریخی خاصی را نمیتوان با این ویژگی نام برد. مطالعه تاریخچه برخی بیماریهای واگیردار به عنوان مثال سل، وبا و طاعون شاهدی بر این مدعا میباشد. چراکه این بیماریها از گذشتههای دور تاکنون در بین بشر ظهور و بروز داشتهاند و انسانهای فراوانی در اثر درگیری با این بیماریها در طول تاریخ از دنیا رفتهاند.
[ویرایش]
انسانها گاهی در هنگام مواجه با شرایط و مشکلات چنان تصور میکنند که تنها فقط همانها هستند که به این مشکلات گرفتار شدهاند این در حالی است که با مطالعه تاریخ بشریت بر روی کره خاکی به راحتی میتوان دریافت که بر اساس
سنتهای الهی تاریخ بشر بر روی زمین همیشه قرین با مشکلات و گرفتاریها بوده است و تنها انسانهایی توانستهاند از این مشکلات موفق و سربلند بیرون بیایند که اولاً از تاریخ گذشتگان عبرت آموخته باشند و ثانیاً در کنار
صبر و تحمل اهل
علم و
درایت بودهاند.
با توجه به مقدمهای که بیان شد در جواب به سؤال مذکور باید گفت: زندگی بشر در طول تاریخ در ادوار مختلف با بیماریهای مسری فراگیر و بلایای طبیعی توامان بوده است و قرنی نبوده که بشر با این مسائل روبرو نشده باشد. البته شدت و ضعف این بلایا با یکدیگر تفاوت میکرده است. در ادامه برای تائید این مسئله به گزارشِ مختصری از سه بیماری مسری (سل، وبا، طاعون) در طول تاریخ ایران و جهان اشاره میکنیم:
[ویرایش]
پیشینه بیماری سل به عنوان یکی از علل مهم مرگ و میر در تاریخ، به هزارههای پیشین بازمی گردد
به عنوان نمونه در میان رودان، در
قانون حمورابی که به بیش از دو هزار سال قبل از میلاد مربوط میشود، نام سل در کنار چند بیماری دیگر دیده میشود.
یکی از لوحههای گلی به خط میخی متعلق به
میان رودان باستان که توسط دانشمند فرانسوی «
لابات» ترجمه و در سال ۱۹۵۱ م. منتشر شده شرحی از نمای بالینی یک بیمار دچار
سل ریوی است و در آن آمده است: «به طور مداوم
سرفه میکند.
خلط او غلیظ و اغلب خونی است. تنفس او مانند نی صدا میدهد. دستهایش سرد و پاهایش گرم است. به سادگی
عرق میکند و فعالیت قلب او مختل است.»
این بیماری در
ایران نیز یکی از مهمترین علل مرگ و میر شناخته میشد. به عنوان نمونه
پروفسور شارل اوبرلین آسیبشناس فرانسوی که ریاست دانشکدههای پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی را در تهران در سال ۱۳۲۲ ش./ ۱۹۵۳ م، عهد هدار بوده است چنین نوشته:
«این مرض برخلاف آنچه تصور میکنند در ایران نادر است، شیوع زیاد دارد به ویژه در بعضی از قسمتهای تهران و نظر به اینکه عده زیادی از اشخاص در اتاقهایی که تهویه صحیح ندارند زندگی میکنند ممکن است مرض مزبور تهدیدآور شود.»
[ویرایش]
طاعون به دلیل پیشینه تاریخیاش لرزه براندام مردم، به ویژه اروپاییان میاندازد. از این بیماری خطرناک و کشنده اولین بار در
تورات و در منطقه
فلسطین نام برده شده است؛ و بعد از آن در ادوار مختلف تاریخ از آن گزارش شده است. به عنوان نمونه گفته شده است در سال ۵۴۲ م صد میلیون نفر از این بیماری مردند. در این دوره که ابتدا طاعون در سال ۵۴۱ م در
مصر شروع شد و از آنجا به
اروپا منتقل شد و باعث تلفات شدید و کاهش ۵۰-۶۰ درصدی جمعیت در
شمال افریقا، اروپا و
مرکز و
جنوب آسیا شد. در سال ۷۴۷ ه ق برابر با ۱۳۴۶ م (قرن چهاردهم میلادی) در اروپا، جان حدود ۴۰ تا ۵۰ میلیون نفر، یعنی یک سوم ساکنین این قاره را گرفت و از آن پس این بیماری با عنوان «
مرگ سیاه» شناخته میشد.
بعد از آن در سال ۱۲۷۱ ه ق برابر با ۱۸۵۵ م این بیماری در
چین آغاز شد و بعد از گسترش آن تا
هند جان حدود دوازده میلیون نفر را گرفت. در ایران نیز در ادوار مختلف تاریخی از این بیماری و تلفات آن یاد شده است و فقط در دوره حکومت
تیموریان حدود ده بار این بیماری در بین مردم مناطق مختلف ایران شیوع پیدا کرده است.
[ویرایش]
وبا بیماری واگیردار دیگری بوده که در طول تاریخ جان انسانهای زیادی را گرفته است. این بیماری اغلب در مناطق گرمسیر و در دورههایی که بر اثر جنگ و بلایای طبیعی امکان رعایت بهداشت فردی و اجتماعی وجود نداشت و بیشتر در میان انسانهای فقیر که تغذیه خوبی نداشتند، بروز میکرد.
بر اساس گزارشهای تاریخی در سال ۳۲۴ ه.ق به هنگام خلافت
متوکل عباسی این بیماری در شهرهای
بغداد،
بصره،
کوفه،
آبادان،
اهواز،
همدان را گرفتار کرد، همچنین در سال ۲۵۸ ه.ق مردمان زیادی به خاطر وبا در
عراق و برخی شهرهای ایران چون اهواز مردهاند. «کمالالدین عبدالرزاق سمرقندی» در کتاب مطلع السعدین پیرامون همهگیری حادث در شهر
هرات آورده است: «در این سال بر ارادت حضرت ذوالجلال در شهر و بلوکات وبای عام و علت طاعون واقع شد و روز به روز مرض و علت زیادت میشد، ناگاه کسی را دردسر و تب سوزان میگرفت و دانه مقدار نخودی بیشتر یا کمتر به اعضا پیدا میشد و بعد از یک یا دو روز به جوار رحمت ایزدی میپیوست.»
منابع دوره
قاجار به وفور به شیوع بیماری وبا در ایران اشاره دارند. نخستین بروز و شیوع بیماری وبا در دوره قاجاریه به سال ۱۲۱۱ ه.ق در محدوده
آذربایجان ثبت شده است و در سال ۱۲۲۱ ه.ق مرض وبا برای بار دوم در آذربایجان و
ایروان شیوع مییابد. منابع مختلف از شیوع وبا کوچک و بزرگ در سالهای ۱۲۳۶- ۱۲۵۰ و ۱۲۵۲ ه.ق در
تهران و سایر شهرها خبر میدهند که کار خاصی از سوی حکومتها برای پیشگیری و درمان انجام نمیگیرد، به گونهای که در سالهای ۱۲۶۰ تا ۱۲۶۳ ه.ق شاه و درباریان قاجار برای مصون ماندن از بلای وبا به
لواسان رفتند.
در سال ۱۲۶۹ و ۱۲۷۳ ه.ق وبا بار دیگر تمام ایران را فرا میگیرد.
کنت دوگوبینو که در این سال در تهران به سر میبرد، مینویسد: «هر کس دو پا داشت و میتوانست فرار کند برای حفظ جان خود از پایتخت گریخت. مردم چنان میمردند که گویی برگ از درخت میریزد، من تصور میکنم که بیش از یک سوم سکنه شهر تهران در اثر وبا مردند.» در سال ۱۲۸۴ وبای شدید دیگری در همه شهرهای ایران همهگیر میشود. در همان سال طبق برآورد ژوزف دزیره تولوزان پزشک مخصوص ناصرالدین شاه، حدود یکصدهزار نفر به خاطر ابتلا به وبا درگذشتند. در سال ۱۲۸۷ وبا همراه قحطی پدیدار شد. در سال ۱۲۹۴ وبای سختی در گیلان پدیدار گشت و ۱۰ تا ۱۲ هزار نفر را تلف کرد. در سال ۱۳۰۷ باز وبا از کرمانشاهان آمد. آخرین وبا در ۱۳۰۹ ه.ق از
بادکوبه آغاز شد و
روسیه را گرفت و بهاندک زمانی از شهرحاجی ترخان (آستراخان) به رشت رسید. در تابستان ۱۳۰۹ وبا به
سمنان و
دامغان زد و در اوایل
محرم سال ۱۳۱۰ در تهران شیوع یافت. دکتر تولوزان مینویسد: «در مدت سی سال که من در ایران بودم، این سختترین و گستردهترین وبایی بود که شاهدش بودم؛ و کسی امید یک ساعت زنده ماندن نداشت.»
بنابر گزارشها فقط در یک فاصله صد و پنجاه ساله هفت بار این بیماری در جهان همهگیر شد:
– همهگیری اول در قسمت بنگال هند بین سالهای ۱۸۱۷ تا ۱۸۲۴ رخ داد. بیماری از هند به جنوب شرقی آسیا و سپس چین و ژاپن و خاورمیانه و جنوب روسیه رسید.
– همهگیری دوم بین سالهای ۱۸۲۷ تا ۱۸۳۵ رخ داد و عمدتاً آمریکا و اروپا را متاثر کرد. دلیل آن هم پیشرفتهای فناوری و میزان زیاد مبادلات تجاری و مهاجرتهای گستردهای بود که رخ میداد.
– همهگیری سوم بین سالهای ۱۸۳۹ تا ۱۸۵۶ بود و به شمال آفریقا و جنوب آمریکا هم رسید و به خصوص در برزیل غوغا کرد.
–همهگیری چهارم بین سالهای ۱۸۳۶ تا ۱۸۷۵ رخ داد و منطقه زیر صحرای بزرگ آفریقا را گرفتار کرد.
– همهگیریهای پنجم و ششم به ترتیب بین سالهای ۱۸۸۱ تا ۱۸۹۶ و ۱۸۹۹ تا ۱۹۲۳ رخ دادند. این دو آمار مرگ ومیر کمتری داشتند، چون در این زمان باکتری وبا کشف شده بود و راه پیشگیری از آن مشخص شده بود؛ اما متاسفانه در مصر، ایران، هند و فیلیپین وبا در همین زمان به طرز گستردهای شایع شد و افراد زیادی به خاطر ابتلا به آن درگذشتند.
– آخرین همهگیری در سال ۱۹۶۱ در اندونزی گزارش شد و به خاطر ظهور گونه جدیدی بود که همان El Tor باشد. اینگونه هنوز هم در کشورهای در حال توسعه شیوع مییابد.
بر اساس شواهد از قرن نوزدهم به بعد، بیماری وبا باعث مرگ دهها میلیون نفر شده است. در روسیه به تنهایی بین سالهای ۱۸۴۷ تا ۱۸۵۱، بیش از یک میلیون نفر به خاطر ابتلا به آن مردند. در طی همهگیری دوم ۱۵۰ هزار آمریکایی کشته شدند. بین سال ۱۹۰۰ تا ۱۹۲۰، ۸ میلیون هندی به خاطر وبا درگذشتند.
[ویرایش]
با توجه به آنچه بیان شد نمیتوان دوره خاصی از زندگی بشر را نام برد که به صورت خاص بیماریهای مسری بیشتر از دورههای دیگر انسانها را فراگرفته باشد. بلکه میتوان گفت همیشه انسانها در ادوار مختلف تاریخی به حسب شرایط زمانی و مکانی با نوعی از بیماریهای مسری درگیر بودهاند.
[ویرایش]
[ویرایش]
مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی، برگرفته از مقاله «بیماریهای فراگیر در تاریخ» تاریخ بازیابی۱۳۹۹/۲/۳.