حکم بیمار در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه:اسلام، بیمار، قرآن، احکام شرعی.
پرسش:باتوجه به اینکه انجام برخی از
احکام شرعی برای بیمار سخت و دشوار است، آیا در دستورات دینی برای بیمار احکام خاص و معافیتهایی وجود دارد؟
پاسخها:۱. احکام شرعی که روی موضوعات رفته است، امر ثابت و پایداری نیستند و زمانی که موضوعات تغییر ماهیت یا تغییر شرایط دهند، احکام شرعی آنها نیز تغییر میکند و اینگونه، احکام دینی با زمان و مقتضیات سازگاری مییابند.
۲.
قرآن کریم رساترین پیام الهی برای هدایت بشریت است و از آنجا که برای هر مرحله و شرایط انسان برنامهای خاص دارد؛ بر حفظ سلامتی بدن و عدم تحمیل وظایف بیش از حد توان برخود تأکید میکند. خداوند در قرآن بیماران را از احکامی معاف و برای آنان احکام خاص دیگری بیان داشته است.
[ویرایش]
احکام شرعی (حلال ها و حرامها) که روی موضوعات رفته است، امر ثابت و پایداری نیستند و زمانی که موضوعات تغییر ماهیت یا تغییر شرایط دهند، احکام شرعی آنها نیز تغییر میکند و اینگونه، احکام دینی با زمان و مقتضیات سازگاری مییابند.
حقیقت پویایی فقه، نه بهمعنی تغییر احکام همراه با تغییر موضوعات و نه به معنی تغییر احکام براساس برداشتها و ذوقهای فردی است، بلکه حقیقت پویایی فقه، تحوّل و پویایی ذهن
فقیه است که همگام با حوادث زمان و پیدایش آگاهیهای جدید رخ مینماید. از سوی دیگر این تحرّک و تحوّل ذهنی فقیه زمانی کارساز و مؤثر است که میدان مطالعه و منابع استنباط احکام نیز انعطافپذیری لازم را دارا باشد و اصول و قواعد و شرایطی در آنها لحاظ شده باشد که ضرورتها و واقعیتهای متحوّل را بپذیرد و بر موضوعات جدید انطباق یابد و به بیان دیگر، تحقّق پذیر باشد.
[ویرایش]
فلسفه آسانگیری در مورد
نماز شب و شب زندهداری رعایت حال بیماران، مسافران تاجر و جهادگران است.
«ان ربک یعلم انک تقوم ادنی من ثلثی الیل ونصفه وثلثه وطـائفة من الذین معک والله یقدر الیل و النهار علم ان لن تحصوه فتاب علیکم فاقرءوا ما تیسر من القرءان علم ان سیکون منکم مرضی..؛
پروردگارت میداند که تو و گروهی از آنها که با تو هستند نزدیک دو سوم از شب یا نصف یا ثلث آن را به پا میخیزند خداوند شب و روز را اندازهگیری میکند او میداند که شما نمیتوانید مقدار آن را (به دقت) اندازهگیری کنید (برای عبادت کردن)، پس شما را بخشید اکنون آنچه برای شما میسر است قرآن بخوانید او میداند بزودی گروهی از شما بیمار میشوند...»
در اینکه منظور از جمله" فاقرؤوا ما تیسر من القرآن"" آنچه از قرآن برای شما میسر است بخوانید" چیست؟ گفتگو بسیار است.
مفهوم آیه این است که هر مقداری که انسان به زحمت نمیافتد از قرآن بخواند. بدیهی است منظور از تلاوت قرآن در اینجا تلاوتی است بهعنوان درس و فراگیری برای خودسازی و پرورش
ایمان و
تقوا.
سپس به بیان دلیل دیگری برای این تخفیف پرداخته میافزاید: «خداوند میداند که گروهی از شما بیمار میشوند، و گروهی دیگر برای تحصیل معاش و ابتغاء فضل الهی راهی سفر میکردند، و گروه دیگری در راه خدا
جهاد میکنند، و این امور مانع از آن خواهد شد که عبادات شبانه را در نصابی که قبلا تعیین شده به طور مداوم انجام دهند» (علم ان سیکون منکم مرضی و آخرون یضربون فی الارض یبتغون من فضل الله و آخرون یقاتلون فی سبیل الله).
و همین سبب دیگری برای تخفیف این برنامه است، لذا بار دیگر تکرار میکند «حال که چنین است آن مقدار که برای شما ممکن است و توانایی دارید در شب از قرآن تلاوت کنید» (فاقرؤا ما تیسر منه). روشن است که ذکر بیماری، و مسافرتهای ضروری، و جهاد فی سبیل الله، بهعنوان سه مثال برای عذرهای موجه است، ولی منحصر به اینها نیست، منظور این است چون خداوند میداند شما گرفتار مشکلات مختلف زندگی در روز خواهید شد، و این مانع تداوم آن برنامه سنگین است، به شما تخفیف داده است.
[ویرایش]
بیماری، سبب جواز کنارهگیری و رفع وجوب از
جهاد است.
«لـکن الرسول والذین ءامنوا معه جـهدوا بامولهم وانفسهم... • لیس علی الضعفاء ولا علی المرضی... حرج اذا نصحوا لله ورسوله ما علی المحسنین من سبیل والله غفور رحیم؛
ولی
پیامبر و کسانی که با او ایمان آوردند، با اموال و جانهایشان جهاد کردند... •... بر ضعیفان و بیماران و آنها که وسیلهای برای انفاق (در راه جهاد) ندارند، ایرادی نیست (که در میدان جنگ شرکت نجویند،) هرگاه برای خدا و رسولش خیرخواهی کنند (و از آنچه در توان دارند، مضایقه ننمایند). بر نیکوکاران راه مؤاخذه نیست و خداوند آمرزنده و مهربان است!».
کسانی که ضعیف و ناتوان هستند (بر اثر پیری و یا نقص اعضاء همچون فقدان بینایی) همچنین بیماران و آنها که وسیله لازم برای شرکت در میدان جهاد در اختیار ندارند، بر آنها ایرادی نیست که در این برنامه واجب اسلامی شرکت نکنند. این سه گروه در هر قانونی معافند، و
عقل و منطق نیز معاف بودن آنها را امضاء میکند، و مسلم است که قوانین اسلامی در هیچ مورد از منطق و عقل جدا نیست.
کلمه حرج در اصل به معنی مرکز اجتماع چیزی است، و از آنجا که اجتماع و انبوه جمعیت توام با تنگی و ضیق مکان و کمبود جا است، این کلمه به معنی ضیق و تنگی و ناراحتی و
مسئولیت و تکلیف آمده است، و در آیه مورد بحث به معنی اخیر یعنی مسئولیت و
تکلیف میباشد.
سپس یک شرط مهم برای حکم معافی آنها بیان کرده، میگوید: این در صورتی است که آنها از هرگونه خیرخواهی مخلصانه درباره خدا و پیامبرش دریغ ندارند (اذا نصحوا لله و رسوله).
یعنی گرچه آنها توانایی گرفتن سلاح بدست و شرکت در میدان نبرد ندارند ولی این توانایی را دارند که با سخن و طرز رفتار خود مجاهدان را تشویق کنند و مبارزان را دلگرم سازند، و روحیه آنها را با شمردن ثمرات
جهاد تقویت کنند و به عکس تا آنجا که توانایی دارند در تضعیف روحیه دشمن و فراهم آوردن مقدمات شکست آنها کوتاهی نورزند، زیرا کلمه نصح که در اصل به معنی
اخلاص است کلمه جامعی است که هرگونه خیرخواهی و اقدام مخلصانه را شامل میشود، و چون مساله جهاد مطرح است ناظر به کوششها و تلاشهایی است که در این زمینه صورت میگیرد.
«قل للمخلفین من الاعراب ستدعون الی قوم اولی باس شدید تقـتلونهم او یسلمون... • لیس علی الاعمی حرج ولا علی الاعرج حرج ولا علی المریض حرج ومن یطع الله ورسوله یدخله جنـت تجری من تحتها الانهـر...؛
به متخلفان از اعراب بگو: بزودی از شما دعوت میشود که بسوی قومی نیرومند و جنگجو بروید و با آنها پیکار کنید تا
اسلام بیاورند... • بر نابینا و لنگ و بیمار گناهی نیست (اگر در میدان جهاد شرکت نکنند) و هرکس خدا و رسولش را اطاعت نماید، او را در باغهای (از
بهشت) وارد میکند که نهرها از زیر (درختانش) جاری است...».
در این آیه حکم جهاد را از معلولین که جهاد برایشان طاقت فرساست به لسان رفع لازمهاش برمیدارد، یعنی نمیفرماید اینها حکم جهاد ندارند، بلکه میفرماید لازمه آن را که حرج است ندارند.
بیماری مجاهدان در میدان نبرد، سبب برداشته شدن وجوب حمل سلاح از آنان گشته است.
«واذا کنت فیهم فاقمت لهم الصلوة فلتقم طـائفة من هم معک ولیاخذوا اسلحتهم... ولا جناح علیکم ان کان بکم اذی من مطر او کنتم مرضی ان تضعوا اسلحتکم وخذوا حذرکم...؛
و هنگامی که در میان آنها باشی، و (در میدان جنگ) برای آنها
نماز را برپا کنی، باید دستهای از آنها با تو (به نماز) برخیزند، و سلاحهایشان را با خود برگیرند... و اگر از باران ناراحتید، و یا بیمار (و مجروح) هستید، مانعی ندارد که سلاحهای خود را بر زمین بگذارید ولی وسایل دفاعی (مانند زره و خود را) با خود بردارید خداوند...».
این جمله بیانگر تخفیفی دیگر در کیفیت نماز خوف است، و آن این است که گاه میشود که یا بخاطر باران و یا بیماری، حمل اسلحه در نماز مشکل میشود، میفرماید: اگر به این جهات که گفته شد از حمل اسلحه ناراحت میشوند، حرجی بر آنان نیست که بدون اسلحه نماز بخوانند اما به شرطی که
احتیاط داشته باشند، و از کفار
غفلت نورزند، چون کفار همه اهتمامشان به غافلگیر کردن آنان است.
[ویرایش]
حمل سلاح بر مجاهدان بیمار، هنگام
نماز خوف و لزوم هوشیاری و مراقبت برای آنان
واجب نیست.
«واذا ضربتم فی الارض فلیس علیکم جناح ان تقصروا من الصلوة ان خفتم ان یفتنکم الذین کفروا ان ال کـفرین کانوا لکم عدوا مبینـا• واذا کنت فیهم فاقمت لهم الصلوة فلتقم طـائفة من هم معک ولیاخذوا اسلحتهم... ود الذین کفروا لوتغفلون عن اسلحتکم وامتعتکم فیمیلون علیکم میلة وحدة ولا جناح علیکم ان کان بکم اذی من مطر او کنتم مرضی ان تضعوا اسلحتکم وخذوا حذرکم..
" هنگامی که
سفر میکنید، گناهی بر شما نیست که نماز را کوتاه کنید اگر از فتنه (و خطر) کافران بترسید زیرا کافران، برای شما دشمن آشکاری هستند• و هنگامی که در میان آنها باشی، و (در میدان جنگ) برای آنها نماز را برپا کنی، باید دستهای از آنها با تو (به نماز) برخیزند، و سلاحهایشان را با خود برگیرند... کافران آرزو دارند که شما از سلاحها و متاعهای خود غافل شوید و یکباره به شما هجوم آورند. و اگر از باران ناراحتید، و یا بیمار (و مجروح) هستید، مانعی ندارد که سلاحهای خود را بر زمین بگذارید ولی وسایل دفاعی (مانند زره و خود را) با خود بردارید...».
این آیات کنار نهادن صلاح در حال نماز را بر جهادگر مریض مجاز دانسته است.
[ویرایش]
تراشیدن سر قبل از
قربانی، امری مجاز، برای مُحرم بیمار است اما بر بیمار، در صورت تراشیدن سر، قبل از قربانی
کفاره (
روزه یا
صدقه یا قربانی) واجب میشود.
«واتموا الحج والعمرة لله فان احصرتم فما استیسر من الهدی ولا تحلقوا رءوسکم حتی یبلغ الهدی محله فمن کان منکم مریضـا او به اذی من راسه ففدیة من صیام او صدقة او نسک..؛
و
حج و
عمره را برای خدا به اتمام برسانید! و اگر محصور شدید، (و مانعی مانند ترس از دشمن یا بیماری، اجازه نداد که پس از
احرام بستن، وارد
مکه شوید،) آنچه از قربانی فراهم شود (
ذبح کنید، و از احرام خارج شوید)! و سرهای خود را نتراشید، تا قربانی به محلش برسد (و در قربانگاه ذبح شود)! و اگر کسی از شما بیمار بود، و یا ناراحتی در سر داشت، (و ناچار بود سر خود را بتراشد،) باید
فدیه و کفارهای از قبیل روزه یا صدقه یا گوسفندی بدهد!. ...»
حرف فا در آغاز جمله برای تفریع است، یعنی جمله را نتیجه سخنان قبلی میکند، و تفریع این حکم بر سخن قبلی که از تراشیدن سر
نهی میکرد، دلالت دارد بر اینکه مراد از مرض خصوص آن مرضی است که با نتراشیدن سر برایش مضر است، و اگر سر را بتراشد آن مرض به بهبودی مبدل میگردد، و اگر در جمله: (از شما کسی که مرضی دارد و یا سرش ناراحت میشود)، کلمه (و یا) را که مفیدتر دید است به کار برد، برای این بود که بفهماند مراد از ناراحتی سر، ناراحتی غیر از سر درد و بیماری است، بلکه ناراحتی از ناحیه حشرات است، پس عبارت (اذی من راسه)
کنایه است از متاذی شدن از حشرات از قبیل شپش که در سر میافتد.
پس این دو امر یعنی ناراحتی از شپش و یا سر درد، تراشیدن سر را جایز میکند، اما با فدیه به یکی از سه خصلت، اول روزه، دوم صدقه، و سوم نسک. و در روایات وارد شده که روزه نامبرده سه روز است، و مراد از صدقه سیر کردن شش نفر
مسکین ، و مراد از نسک قربانی کردن یک گوسفند است.
[ویرایش]
استفاده بیماران، از مواد خوراکی، در خانه خویشاوندان و دوستانشان، بدون اذن ایشان جایز است.
«لیس علی الاعمی حرج ولا علی الاعرج حرج ولا علی المریض حرج ولا علی انفسکم ان تاکلوا من بیوتکم او بیوت ءابائکم او بیوت امهـتکم او بیوت اخونکم او بیوت اخوتکم او بیوت اعمـمکم او بیوت عمـتکم او بیوت اخولکم او بیوت خــلـتکم او ما ملکتم مفاتحه او صدیقکم لیس علیکم جناح ان تاکلوا جمیعـا او اشتاتـا...؛
»
ظاهر آیه این است که در آن برای مؤمنین حقی قائل شده، و آن این است که میتوانند در خانه خویشاوندان، و یا کسانی که ایشان را
امین میدانند، و یا خانه دوستان خود چیزی بخورند، البته به مقداری که بدان احتیاج دارند، نه به حد
اسراف و افساد.
«لیس علی الاعمی حرج... و لا علی انفسکم» در عطف علی انفسکم، که عطف به ما قبل خود شده، دلالت است بر اینکه شمردن نامبردگان از این باب نبوده که خصوصیتی داشته باشند، بلکه از باب این بوده که بهخاطر عیب و نقصی که در اعضاء دارند احیانا نمیتوانند رزق خود را کسب کنند، لذا جایز است که از خانههای نامبردگان رفع حاجت کنند، و الا فرقی میان کور و چلاق و مریض و غیر ایشان نیست.
مقصود این است که هم غذا شدن با آنها گناه ندارد. علت این است که مردم از همغذا شدن با آنها خودداری میکردند. میگفتند: نابینا نمیبیند و نمیتواند قسمت خوب غذا را بخورد و لنگ از نشستن عاجز است و مریض از خوردن ناتوان است.
مطلب دوم: موقعی که مسلمانان به جنگ میرفتند، کلید خانهها را به کسانی که نمیتوانستند در جنگ شرکت کنند، میدادند و میگفتند: برای شما
حلال کردیم که از چیزهایی که در خانه ماست بخورید. آنها از خوردن خودداری میکردند و میگفتند: چون صاحبان خانهها نیستند، داخل نمیشویم. خداوند به آنها فرمود: اگر چیزی از این خانهها یا خانههای خویشاوندان خود بخورید، گناهی نیست.
یعنی بر کور و لنگ و مریض گناهی نیست که
جهاد نکنند. بنابراین «و لا علی انفسکم...» کلام مستقلی است. بنابراین قسمت اول کلام درباره جهاد و قسمت دوم درباره خوردن است. کوران و لنگها و بیماران از همغذا شدن با افراد سالم خودداری میکردند زیرا تندرستها از همغذا شدن با آنها تنفر داشتند. در میان مردم
مدینه رسم بود که کوران و لنگها و بیماران با آنها بر سر یک سفره ننشینند آیه دستور داد که با آنها غذا بخورند.
[ویرایش]
قضای روزه
ماه رمضان بر بیماران در آن ماه،
واجب است.
«یـایها الذین ءامنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون• ایامـا معدودت فمن کان منکم مریضـا او علی سفر فعدة من ایام اخر..؛
ای افرادی که ایمان آوردهاید!
روزه بر شما نوشته شده، همانگونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شد تا پرهیزکار شوید. • چند روز معدودی را (باید روزه بدارید! ) و هرکس از شما بیمار یا مسافر باشد تعدادی از روزهای دیگر را (روزه بدارد)...»
این آیه
دلالت میکند که روزه شخص مسافر و مریض درست نیست و باید بخورند زیرا خداوند بمجرد
سفر و مرض، قضای روزه آنان را واجب کرده است.
«شهر رمضان الذی انزل فیه القرءان هدی للناس وبینـت من الهدی والفرقان فمن شهد منکم الشهر فلیصمه ومن کان مریضـا او علی سفر فعدة من ایام اخر..
(روزه، در چند روز معدود) ماه رمضان است ماهی که
قرآن، برای راهنمایی مردم، و نشانههای هدایت، و فرق میان حق و باطل، در آن نازل شده است. پس آنکس از شما که در ماه رمضان در حضر باشد، روزه بدارد! و آن کس که بیمار یا در سفر است، روزهای دیگری را بهجای آن، روزه بگیرد!...»
تکرار حکم مسافر و بیمار در این آیه و آیه قبل ممکن است از این نظر باشد که بعضی به گمان اینکه خوردن روزه مطلقا کار خوبی نیست به هنگام بیماری و سفر اصرار داشته باشند روزه بگیرند، لذا قرآن با تکرار این حکم میخواهد به مسلمانان بفهماند همانگونه که روزه گرفتن برای افراد سالم یک فریضه الهی است افطار کردن هم برای بیماران و مسافران یک فرمان الهی میباشد که مخالفت با آن
گناه است.
این آیه دلالت میکند که روزه شخص مسافر و مریض درست نیست و باید بخورند زیرا خداوند بمجرد سفر و مرض،
قضای روزه آنان را واجب کرده است.
وجوب روزه از مکلف، در ماه رمضان، در پی بیماری ساقط شده است.
«ایامـا معدودت فمن کان منکم مریضـا... فعدة من ایام اخر وعلی الذین یطیقونه فد یة طعام مسکین... • شهر رمضان الذی... فمن شهد منکم الشهر فلیصمه ومن کان مریضـا... فعدة من ایام اخر..
چند روز معدودی را (باید روزه بدارید! ) و هرکس از شما بیمار یا مسافر باشد تعدادی از روزهای دیگر را (روزه بدارد) و بر کسانی که روزه برای آنها طاقت فرساست (همچون بیماران مزمن، و پیر مردان و پیر زنان،) لازم است
کفاره بدهند: مسکینی را
اطعام کنند... • (روزه، در چند روز معدود) ماه رمضان است ماهی که قرآن، برای راهنمایی مردم.... پس آن کس از شما که در ماه رمضان در حضر باشد، روزه بدارد! و آن کس که بیمار یا در سفر است، روزهای دیگری را به جای آن، روزه بگیرد! ...»
[ویرایش]
تیمم بر بیمار، در صورت ضرر داشتن
آب برای وی واجب است.
«یـایها الذین ءامنوا لا تقربوا الصلوة... وان کنتم مرضی او علی سفر او جاء احد منکم من الغائط او لـمستم النساء فلم تجدوا ماء فتیمموا صعیدا طیبـا فامسحوا بوجوهکم وایدیکم..؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! در حال مستی به نماز نزدیک نشوید، تا بدانید چه میگویید! و همچنین هنگامی که جنب هستید (مگر اینکه مسافر باشید) تا
غسل کنید. و اگر بیمارید، یا مسافر، و یا قضای حاجت کردهاید، و یا با زنان آمیزش جنسی داشتهاید، و در این حال، آب (برای
وضو یا
غسل) نیافتید، با خاک پاکی تیمم کنید! (به این طریق که) صورتها و دستهایتان را با آن مسح نمایید....».
اگر مریض باشید. گفته شده است در باره مرد بیماری از
انصار که نمیتوانست برخیزد و وضو بگیرد، نازل شد. مرضی که باعث جواز تیمم میشود عبارت است از: جراحت، شکستن و
دمل بشرطی که استعمال آب برای آنها مضر باشد این قول از:
ابن عباس،
ابن مسعود، سدی، ضحاک، مجاهد و قتاده است. حسن و ابن زید گویند: منظور کسی است که نتواند آب استعمال کند و کسی هم نباشد که در استعمال آب به او کمک کند. حسن برای مجروح، تیمم جایز نمیداند. آنچه از
امام باقر علیهالسّلام و امام صادق علیهالسّلام
روایت شده این است که در همه این موارد، تیمم جایز است.
«یـایها الذین ءامنوا اذا قمتم الی الصلوة فاغسلوا وجوهکم وایدیکم الی المرافق وامسحوا برءوسکم وارجلکم الی الکعبین... وان کنتم مرضی... فلم تجدوا ماء فتیمموا صعیدا طیبـا فامسحوا بوجوهکم وایدیکم منه..؛
"ای کسانی که
ایمان آوردهاید! هنگامی که به
نماز میایستید، صورت و دستها را تا آرنج بشویید! و سر و پاها را تا مفصل (برآمدگی پشت پا) مسح کنید!. .. و اگر بیمار یا مسافر باشید، یا یکی از شما از محل پستی آمده (قضای حاجت کرده )، یا با آنان تماس گرفته (و آمیزش جنسی کردهاید)، و آب (برای غسل یا وضو) نیابید، با خاک پاکی تیمم کنید! و از آن، بر صورت(پیشانی) و دستها بکشید! ...»
مساله نبودن آب
کنایه است از اینکه انسان نتواند آب را استعمال کند، حال یا به خاطر اینکه آب ندارد، و یا آب برایش ضرر دارد، و یا وقت برای غسل و وضو ندارد، و اگر از همه این موارد تعبیر کرد به اینکه آب نیابد، برای این بود که غالب مواردی که انسان قدرت بر وضو و غسل ندارد موردی است که آب پیدا نمیکند، و لازمه این سخن آن است که یافت نشدن آب قید باشد برای امور چهارگانه، و حتی برای بیمار.
مراد از مرض در کلمه مرضی آن بیماریهایی است که انسان مبتلای به آن، نمیتواند آب استعمال کند، به اینمعنا که استعمال آب برای او یا حرجی یا مایه
ضرر است، این نکته را ما از اینجا استفاده کردیم که جمله: «ان کنتم مرضی» را مقید کرده به جمله «فلم تجدوا ماء»، هرچند که از سیاق آیه نیز استفاده میشود.
[ویرایش]
[ویرایش]
قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکم بیمار».